شنیدستم دو دانشجوی در طب بدیده عابری را در خیابانکه آن رهرو به طوری راه رفتی دو پایش باز بودی همچو مرغانیکی گفتابه دیگر مرد زیرک گمانم فتق دارد زیر تمبان!جوابش داد آن یک ، با نگاهی نگاهی همچو عاقل در سفیهانبگفتا یار من این یک نشانیست که او دارد بواسیر ای مسلمانبگفتا اولی بندیم شرطی ببندیم زین میان ما نیز پیمانکزو جوییم مشکل را همینجا چرا ره می رود او هم بدینسانبرای پرسشی زان مرد عابر روان گشتند آن دَم خوب و آسانبه او گفتند آنگه فکر خود را که من گفتم چنین و او بدانسانچو پرسیدند آنها مشکلش را چنین گفتا جوابش مرد مردان!بگفتا هر سه تا کردیم سهوی ضرر کردیم گویا هر سه تامان!تو در تشخیص خود از مشکل من نمودی
اشتباه در فتق ،ای جانو آن دیگر به تشخیص بواسیر نموده اشتباهی بد تر از آنبکردم بنده هم یک اشتباهی همین گوشه کنار این خیاباندلم پیچید و ناگه فکر کردم که دارم باد معده من به یک آنرها کردم خودم را من به شدت ولی دیدم که ر... م توی تمبان !!«صمد آقا» خلستان صمد آقا1...
ما را در سایت خلستان صمد آقا1 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 132 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 1:33